سه‌شنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۶ - ۰۵:۱۱
۰ نفر

مریم درستانی: حاصل آخرین ساخته حاتمی‌کیا تا اینجا، سؤالات متعددی را در ذهن‌ها ایجاد کرده است.

اینکه  چرا گلبهار مشوش و نگران است؟ چرا بعد از 8-7 قسمت ما هیچ‌چیز درباره گذشته آنها نمی‌دانیم؟ اصلا «حسن گلاب» چه از جان گلبهار می‌خواهد؟ و سؤالاتی از این قبیل که تیرانداز درپاسخ به  آنها می‌گوید: «اجازه بدهید داستان پیش برود و...».

  • این روزها حرف و حدیث درباره حلقه سبز زیاد است. شما هم انتقادی درباره این سریال شنیده‌اید؟

من فقط به یک چیز اشاره می‌کنم؛ درباره اینکه  این سریال چقدرتوانسته  مخاطب جذب کند، خبر ندارم اما خیلی از کسانی که با من در ارتباط بودند، این کار را دوست داشتند و اتفاقا برخلاف نظر شما، معتقد بودند کار خوبی است.

  • اما حلقه سبز مثل کارهای قبل حاتمی‌کیا، بیننده‌ها را تشنه خودش نکرده است.

شاید باید خود کارگردان به این سؤال پاسخ دهد . اما من به‌عنوان بازیگر از بازی در آن خیلی لذت بردم چون پرازتجربه بود.

عکس از اسماعیلی حاتمی‌کیا

  • اما به عنوان بازیگری که پذیرفته در یک اثری حضور یابد، می‌توانید پاسخگو باشید.

خب، اگر از آن لحاظ می‌پرسید باید دید خود گلبهار در فیلمنامه چه ویژگی‌ای دارد. ویژگی مهم این سریال این است که مانند سریال‌های دیگر سهل‌الهضم نیست و به‌راحتی به تماشاگر کد نمی‌دهد. متأسفانه برخی از سریال‌های ما مخاطب را بدعادت کرده‌اند.

  • این درست اما چرا بعد از گذشت 8 قسمت هنوز گذشته‌ای از گلبهار تعریف نشده؟

اجازه بدهید، من هم می‌خواهم پاسخ شما را بدهم. اگر می‌گویید دیر است، شاید سریال قرار است ساختارشکنی کند. این ساختارشکنی هم ممکن است یک جنبه خوب داشته باشد و یک جنبه بد. ما از اول عادت کرده‌ایم در سریال‌ها بگوییم این آقای «x»، بد است و دیگری «y»، خوب است؛ به همین دلیل است که شاید الان مخاطب احساس سردرگمی می‌کند.  در هر حال این دلیل نمی‌شود که اگر مخاطبان عادت به خوراک سهل‌الهضم دارند، کسی هم دست به ساخت آثاراین‌چنینی نزند.

  • اما ما با رسانه‌ای طرف هستیم که با هر لحظه کش‌دادن قصه و شروع دیرهنگام داستان، ممکن است یک به یک مخاطبان خودش را از دست بدهد.

 از نظر من به‌عنوان کسی که کارگردانی تئاتر هم انجام داده، باید هر کاری را برای ایجاد ذهنیتی جدید و نگاهی جدید تصور کرد. ممکن است بعضی‌ها آن نگاه را بپسندند، بعضی‌ها نه.

  • گلبهار از اول همین شکلی بود که الان داریم می‌بینیم؟

نه، اول قرار بود گلبهار مشکلی در پایش داشته باشد. خود کارگردان هم می‌گفت: «خودم دو به شک هستم که این مشکل باشد یا نه». من هم  این ویژگی را دوست داشتم. اما خود حاتمی‌کیا به این نتیجه رسید که گلبهار این مشکل را نداشته باشد، بهتر است.

  • ‌در طول کار، حاتمی‌کیا  بازی‌تان را تصحیح می‌کرد یا اینکه کاملا شما را آزاد می‌گذاشت؟

خب اگر کارگردانی بازیگرش را تصحیح نکند که کارگردان نیست! من خودم در تئاتر نسبت به بازیگری حساس هستم و نمی‌توانم بازیگرم را آزاد بگذارم. به همین خاطر در این کار نیز دنبال چشم سومی می‌گشتم که همیشه از بازی‌ام ایراد بگیرد.

  • چشم حاتمی‌کیا چقدر شما را برای ایفای نقش گلبهار تعقیب کرد؟

آقای حاتمی‌کیا از هیچ بازی‌ای به سادگی نمی‌گذشتند؛ حتی در روزهای پایانی کار و نزدیک رفتن نور. اگر صحنه‌ای را نمی‌پسندیدند، مجددا منتظر می‌ماندیم نور بیاید و دوباره آن صحنه را بگیریم. از طرفی هم من باید در بازیگری تلاش کنم به بخشی از نگاه، تفکر و ایده ذهنی کارگردان برسم. اگر چنین باشد یا چنین چیزی را کارگردان از من بخواهد، خیلی خوشبخت هستم.

  • خانم تیرانداز، چقدر به روح اعتقاد دارید؟

(با خنده) مگر می‌شود به روح اعتقاد نداشت؟

  • می‌ترسید؟

از چی...

  • خب، از روح دیگر!

نه من نمی‌ترسم، خیلی هم به مسائل متافیزیک علاقه داشتم و یک دوره‌ای هم کلاس‌های آن را گذراندم؛ چون حس کردم به خاطر حرفه‌ام باید در این رابطه نیز اطلاعاتی داشته باشم.

  • در رابطه با نقش گلبهار، کلاس‌های متافیزیک چقدر به شما کمک کرد؟

خب، اطلاعات کارگردان در این رابطه کامل بود و ایشان هم از کارگردانانی نبودند و نیستند که بدون تحقیق کاری را شروع کنند.

  • فکر می‌کنید سخت‌ترین بخش بازی‌تان کجا‌ها بود؟

حفظ‌کردن دیالوگ‌ها به نظرم سخت‌ترین بخش کار بود؛ چون در کارهای دیگر معمولا بخش کلیدی دیالوگ‌ها را در برابر بازیگر مقابلت می‌گویی و او جواب می‌دهد و این بده‌بستان، بازی را جلو می‌برد اما در حلقه سبز، فقط زمان بازی در برخی صحنه‌های دو نفره من و آقای فرخ‌نژاد، او حضور داشت و در برخی صحنه‌ها او نبود و من مجبور بودم بدون حضور او بازی کنم.

  • فکر می‌کنید نقطه قوت سریال چه چیزی است؟

ام‌م‌م.

  • خانم تیرانداز، چی شد؟

دارم فکر می‌کنم.

  • خب، به چه نتیجه‌ای رسیدید؟

نگاهی انسانی که در سریال وجود دارد.

  • چرا تا الان دلیل تشویش و نگرانی گلبهار نشان داده نشده؟  البته با پخش این قسمت آخر – که او مادر دوستش را به جای مادر خودش اشتباه می‌گیرد – می‌شود حدس زد که احتمالا گلبهار گذشته‌ای نامناسب داشته...

درسته، از کجا این حس به شما دست داده؟

  • به هر حال از همین صحنه می‌شد حدس زد.  شاید هم اصلا روحی در کار نیست؟

(با خنده) بازهم باید ببینید...

  • نکند اصلا یکهو وسط‌های سریال به جایی برسیم که ببینیم اینها همه تخیلات گلبهار بوده است؟

(با خنده) به نظر من همین که سریالی توانسته این چالش‌ها را در ذهن تماشاگر ایجاد کند، از نقاط قوت کار است. یادمان نرود یک وقت‌هایی در بعضی سریال‌ها، از ابتدا با اکشن و حرکت و اتفاق روبه‌رو هستیم اما یک وقت‌هایی بعضی سریال‌ها، مثل زندگی روتین است که تماشاگر می‌گوید ا... کی شروع  شد  و کی تمام  شد؟! به نظرم باید نگاهمان را بازتر کنیم و به دنبال اتفاق نباشیم.

  • پس به دنبال چه چیزی باشیم؟

به دنبال داستان زندگی گلبهار و حسن و چیزی که در جریان است.

کد خبر 39285

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز